
تجربه های بازی سرعت ممنوعه، قسمت 1
سلام،
در این سری قصد دارم در مورد تجربههای کسب شده در طول ساخت بازی ‘سرعت ممنوعه’ بنویسم. در قسمت اول در مورد شیوه شروع این بازی مینویسم و چیزهایی رو میگم که دوستم داشتم قبل از شروع این بازی میدونستم.
تجربه اول: شروع با اشتیاق بالا و بدون تحقیق کافی در مورد طرح، تولید و فروش به شکست منجر خواهد شد
ما اولین پروژه بازی ‘سرعت ممنوعه’ رو به امید ساخت سریع و درآمد بالا زمانی که فقط 17 سال داشتیم شروع کردیم ولی کم کم متوجه شدیم که ساخت این بازی هزینه و زمان خیلی زیادی نیاز داره، و بدتر از اون عدم اطلاع ما از شیوه عملکرد بازارش بود که نداشتن مخاطب خاص در کنار هزینه سنگین تبلیغ، تکثیر و پخش باعث شد هیچ وقت نتونیم این محصول رو طوری که باید به بازار عرضه کنیم.
تجربه دوم: کل هزینه های موفقیت بر عهده خودت است
ما هنگامی که از هزینههای سنگین بازی سازی و مدت طولانی ساخت آن مطلع شدیم، ساخت آن را متوقف نکردیم، زیرا که انتظار گرفتن کمک از دوستان و افراد متخصص در طول ساخت داشتیم و همچنین برای فروش نیز انتظار گرفتن حمایت از دولت و مراکز مختلف داشتیم و فکر میکردیم کل هزینههای پخش با ناشره، ولی واقعیت با چیزی که فکر میکردیم بسیار تفاوت داشت. تنها زمانی که یک موفقیت چشمگیر کسب کرده باشیم، برای سرعت بخشیدن به رشد آن این حمایتها اتفاق میافتند.
تجربه سوم: کار تیمی یک الزام است
در ابتدا کار را به صورت تیمی شروع کردیم، ولی جلوتر به دلیل تفاوت نظرات و عقاید از اعضای تیم جدا شدند. در نتیجه پروژهای که میتوانست طی چند ماه با کیفیت نسبتاً خوب به پایان برسد، تبدیل شد به یک پروژه دو و نیم ساله که به دلیل تنوع تخصص های مورد نیاز، مجموع خروجی کار جذابیت بالایی نداشت. کار تیمی نیاز به از خود گذشتگی، تلاش مضاعف و توان سازگاری دارد ولی نتیجه آن کاهش زمان ساخت، تمرکز روی علاقه خود، استفاده از چند فکر به جای یک فکر، اشتراک ایدهها و منابع و بسیاری مزایای دیگر است که برای کارهای استارتاپی یک الزام است.
دیدگاه ها (0)